'
کشته هامان چندین زن
نیستم تنها غمگین من
در گنبد و در بندر
دو تن زانها گور اندر
آنان بوده مسافر
از اخلاف مهاجر
هفتاد و اند سال پیش
وانهاده مام خویش
میهن دست کافران
از نحسی جاهلان
که ندادند زکاتی
بنده شده به خاطی
با خود برده تنها سر
زین دنیای پهناور
این تن ها نیز در خطر
مدام بوده در سفر
أعقاب اینک حالشان
حتی در خوف جانشان
مردان خفته در خانه
نسوان گشته آواره
پسر هایند افسرده
چون گلهای پژمرده
این دو مرده آسودند
چندین مجروح خاموشند
بر مرده خوان فاتحه
عافیت باد خاتمه
امواتمان شهیدند
بسکه محنت کشیدند
خیر بباشد عاقبت
بر نمرده عافیت !
درباره این سایت