بدر رویم ما شاید
اگر شود پس هوا
گردش رویم پس چرا؟
در خانه هم توان کرد
زانچه کند جهان گرد
عالم مثل کتابیست
بین ز آن مرا نیست
با آن شود دل بیدار
سپس کنیم حق دیدار
با هو کنیم گفت و مو
همچون دو یار روبرو
این گفتمان ذکر گردد
و زین به دل فکر افتد
قرآن و این عوالم
باشند جمله علائم
هر نبیست خود آیت
پوینده هم در غایت
بابا آدم تا خاتم
یکی گفتند دمادم
منجمله شد ناخدا
حضرت نوح باخدا
نه قرن ونیم چون کوشید
ز تنور هم آب جوشید
کوه را گرفت هم باران
پناه نیافت پس نادان
نک سیل آسا ابر بارد
کز شدتش خلق نالد
زرع و مال و بس خانه
گشتند بیشتر ویرانه
نه که ایران چنین است
هر جا روی همین است
با تکذیب سه آیت
بیجا بوده شکایت
ولو مهدی بیاید
بگو چه کار نماید؟
همه شوند چون نائب
پس بماند وی غائب
بسکه خود را حق خوانند
حکم به حذف فرمایند
اینها بود چون ز جهل
محمول مانند خود بعدل
شرط ظهور مفقود است
دست امام مسدود است
درباره این سایت